روش و سيره امام مهدي بعد از ظهور و مقايسه آن با صدر اسلام و دوره ي غيبت
» روايات
» گفتار ما
روايات
1- ابو خديجه مي گويد: از امام صادق عليه السلام دربارهي قائم سوال شد. امام فرمود: همهي ما يکي پس از ديگري قائم به امر خدا هستيم تا اينکه صاحب شمشير بيايد، وقتي صاحب شمشير بيايد به امري غير از امر سابق قيام مي کند.» [1] .
2- محمد بن مسلم مي گويد: از امام باقر عليه السلام پرسيدم که سيره و روش عمل امام قائم عليه السلام در بين مردم چگونه است؟ امام عليه السلام فرمود: «به همان سيره پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم عمل مي کند تا اسلام پيروز شود.» عرض کردم: سيرهي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم چه بود؟ فرمود: آنچه در جاهليت بود باطل و منسوخ کرد و مردم را به عدالت دعوت کرد، قائم نيز چنين مي کند، آنچه در دورهي آرامش و صلح زمان غيبت رايج بوده باطل مي کند و آنها را به عدل دعوت مينمايد.» [2] .
3- عبدالله بن فضل هاشمي از امام صادق عليه السلام از پدرش ازجدش رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم نقل ميکند که فرمود: «قائم از نسل من است...مردم را بر دين و آيين من بپا دارد و آنها را به کتاب خدا دعوت مي کند، هر که از او اطاعت کند از من اطاعت کرده و هر کس از او سرپيچي کند از من سرپيچي کرده است...» [3] .
4- عبدالله بن زراره از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «شما بايد مطيع ما باشيد و امور دين و حکومت را به ما واگذاريد و منتظر امر ما و خودتان و فرج ما و فرج خودتان باشيد، وقتي قائم ما قيام کند و سخنگوي ما سخن بگويد، قرآن و احکام دين را همانگونه که بر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نازل شده است از نو به شما مي آموزد، در آن روز حتي روشن بينان شما به شدت اهل انکار هستند، شما جز وقتي شمشير بر گردنهايتان مسلط باشد به دين خدا پايبند نخواهيد بود، بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم خداوند سنت پيشينيان را بر مردم مسلط کرد و آنها در دين خدا تغيير و تبديل و کم و زياد ايجاد نمودند و امروز هيچ چيزي وجود ندارد مگر اينکه از مسير وحي منحرف شده است، خدا رحمتت کند، وقتي فرا خوانده شدي به آنجا که رشد داده مي شوي رو کن تا کسي که دين خدا را از نو برايتان مي آورد بيايد.» [4] .
5- ابو بصير مي گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: «قائم کتابي جديد، امري جديد و حکمي جديد مي آورد و بر عرب سخت مي گيرد...» [5] .
6- فضيل بن يسار مي گويد: شنيدم امام باقر عليه السلام مي فرمايد: «وقتي قائم ما قيام کند بيش از آنچه که پيامبر با جهل و ناداني جاهليت روبرو شد، با جهل و ناداني مردم روبرو خواهد شد.» عرض کردم: «چگونه چنين است؟» فرمود: «وقتي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم به سوي مردم آمد، آنها سنگ و صخره و چوب و مجسمه هاي چوبي را مي پرستيدند و هنگامي که قائم که قائم ما قيام کند، مردم کتاب خدا را براي او تاويل مي کنند و با استدلال به آن در برابر امام مي ايستند.» سپس فرمود: «بدانيد، همان طور که سرما و گرما به داخل خانه هايشان نفوذ مي کند، عدالت او به درون خانه هايشان راه خواهد يافت.» [6] .
7- ابيالجارود در مورد آيهي (ألذين ان مکناهم في الأرض أقاموا الصلوة و اتوا الزکاة) [7] از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «اين آيه از آن آل محمد، مهدي و يارانش است، خداوند شرق و غرب زمين را به تصرف آنها در مي آورد، به واسطهي او دين را غالب مي کند و همان طور که جهل و ناداني، حق را نابود کرده است، خداوند بدعت و باطل را به دست او و يارانش مي ميراند به طوري که رد و نشاني از ستم ديده نمي شود، آنها امر به معروف و نهي از منکر مي کنند و سرانجام نيک از آن خدا و خدا پرستان است.» [8] .
8- ابو بصير درباره آيهي (قل أرأيتم ان أصبح ماوکم غورا) [9] از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «اگر امامتان پنهان شود چه کسي امامي آشکار براي شما خواهد آورد که از اخبار آسمان و زمين و حلال و حرام خدا، شما را مطلع کند؟» [10] .
9- جابر مي گويد:امام باقر عليه السلام فرمود: «به خدا قسم دنيا به آخر نمي رسد تا اينکه خداوند مردي از ما اهل بيت را بر انگيزد که به کتاب خدا عمل مي کند و هيچ منکري رانمي يابد مگر اينکه او را زشت مي شمارد. [11] .
10- ابو بصير از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «وقتي قائم قيام کند مسجد الحرام و مسجد پيامبر و مسجد کوفه را پي مي کند - و از نو بنا مي کند-...» [12] .
11- در نامه اي که حسن بن طريف از امام عسکري عليه السلام دريافت کرده آمده است: «...در مورد قائم سوال کردي و اينکه وقتي بين مردم داوري کند مثل حضرت داود به علم خودش قضاوت مي کند و شاهد و دليل نمي خواهد...» [13] .
12- صالح هروي مي گويد: به امام رضا عليه السلام عرض کردم: «يا بن رسول الله دربارهي حديثي که از امام صادق عليه السلام نقل شده که وقتي قائم خروج کند فرزندان قاتلان امام حسين عليه السلام را مي کشد، چه مي فرمائيد؟ آن حضرت فرمود: همين طور است، عرض کردم: پس معني آيهي شريفهي (ولا تزر وازرة وزر اخري) [14] چه مي شود؟ فرمود: «تمام گفته هاي خداوند راست است اما نسل قاتلان حسين عليه السلام به آنچه پدرانشان کرده اند راضي هستند و به آن افتخار مي کنند و هر کس به چيزي راضي باشد مثل کسي است که آن را انجام داده است، و اگر کسي در شرق عالم کشته شود و در غرب دنيا کسي به قتل او راضي باشد در پيشگاه خداوند شريک قاتل خواهد بود و قائم عليه السلام که فرزندان قاتلان حسين عليه السلام را مي کشد به خاطر اين است که از کردهي پدرانشان خشنود هستند؛ عرض کردم قائم شما از کجا و چطور شروع مي کند؟ فرمود: از بني شيبه شروع مي کند و دستهايشان را قطع مي نمايد چون آنها دزدان خانه خداي تعالي هستند.» [15] .
13- محمد بن سنان به نقل از مردي دربارهي آيهي (ومن قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا فلا يسرف في القتل) [16] از قول امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «آن قائم آل محمد عليه السلام است که به خونخواهي حسين قيام مي کند و اگر همهي اهل زمين را بکشد اسراف نکرده است، و اينکه خدا فرموده است: (فلا يسرف في القتل) يعني کاري انجام نمي دهد که اسراف باشد...» [17] .
14- فرات بن احنف از امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارش از علي عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «بدانيد که به خدا سوگند، من و اين دو پسرم کشته مي شويم و خداوند در آخر الزمان مردي از نسل من بر مي انگيزد که خونخواهي ما را ميکند، به خاطر اينکه گمراهان از رهيافتگان مشخص شوند، از ديد مردم پنهان مي شود تا جائي که نادانان مي گويند: «خداوند - براي بر انگيختن امام غايب - به آل محمد نيازي ندارد.» [18] .
15- ابان بن تغلب مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «دو خون در اسلام وجود دارد که تا زماني که قائم اهل بيت قيام کند، کسي به حکم خدا در مورد آنها، حکم نمي کند، وقتي قائم برانگيخته شود بدون در خواست شاهد و دليل، به حکم خدا دربارهي آنها حکم خواهد کرد و آن دو عبارت است از: زناکار متأهل، که او را سنگسار مي کند و کسي که زکات نمي دهد که او را گردن مي زند.» [19] .
16- ابو بصير از امام صادق عليه السلام نقل مي کند: «وقتي قائم قيام کند وارد کوفه مي شود و دستور مي دهد چهار مسجد را از بنيان خراب کنند و آنها را به سايبانهايي شبيه عريش - سايبان - موسي تبديل مي کند...» [20] .
17- رفيد مولي ابن هبيره مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «اگر قائم را ديدي که به کسي صد هزار درهم و به ديگري فقط يک درهم داد به دلت ناگوار نيايد.» [21] .
18- مسعدة بن زياد از امام باقر از پدران بزرگوارش عليهم السلام از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نقل مي کند که: «وقتي قائم ما قيام کند قطايع و حکومتهاي طايفهاي از بين خواهد رفت.» [22] .
19- مولي الشيبان از امام باقر عليه السلام نقل مي کند: «وقتي قائم ما قيام کند، خداوند دست عنايتش را بر سر بندگان کشيده عقل آنها زياد شده و فهمشان بالا مي گيرد.» [23] .
20- ابو بصير از امام باقر عليه السلام نقل مي کند: «وقتي قائم قيام کند به سمت کوفه رفته و چهار مسجد را در آن شهر ويران مي کند...و هيچ بدعتي را به حال خود رها نمي کند و آن را نابود مي سازد و هيچ سنتي نيست مگر اينکه آن را اقامه مي کند.» [24] .
21- ابان بن تغلب از امام صادق عليه السلام نقل مي کند: «وقتي قائم ما قيام کند به هر منطقهاي نماينده اي مي فرستد [25] و به او مي گويد: «حکومت در اختيار توست به هر چه مصلحت مي بيني عمل کن.» [26] .
22- امام صادق عليه السلام فرمود: «تمام علم بيست و هفت حرف است و مجموع آنچه پيامبران آورده اند دو حرف است و مردم بيش از دو را درک نکردهاند، و وقتي قائم ما قيام کند بيست و پنج حرف ديگر را خارج مي کند و در بين مردم منتشر مي نمايد و دو حرف قبلي را به آن ضميمه مي کند تا بيست و هفت حرف را منتشر نمايد.» [27] .
گفتار ما
براي جمع بين روايات و بهره برداري از همه آنها، همان طور که از قسمتهايي از بعضي از روايات بر مي آيد، مي توان گفت امر و نهي و سيرهي عملي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در اجتماع، متناسب با اوضاع و احوال مردم بود و بر اساس «انا معاشر الأنبياء أمرنا أن نکلم الناس علي قدر عقولهم» [28] با ايشان سخن مي گفت و امامان معصوم عليهم السلام نيز طبق همين سيره عمل مي فرمودند و همان طور که از حديث دوازدهم اين فصل فهميده مي شود آنها مامور نبودند که آن گونه که حضرت حجت عليه السلام عمل مي فرمايد، عمل کنند و ما نيز در عصر غيبت ماموريم که به آنچه از ظواهر کتاب و سنت به ما رسيده و فقها برايمان روشن کرده اند عمل نماييم.
و از آنجا که عقل مردم در دورهي غيبت، به بالاترين مرتبهي کمال خودش مي رسد ناگزير وقت آن است که احکام فطري الهي در حد کامل اجرا شود و عباراتي مثل «شما از روشن بينان هستيد، يا روشنبينان شما» در روايت چهارم و «فهمشان بالا مي گيرد» در روايت نوزدهم، بر همين مطلب دلالت دارند. و البته اين بدان معني نيست که حضرت حجت عليه السلام به غير از سيرهي پيامبر اکرم عليه السلام عمل مي نمايد و جملهي «آنچه در دورهي آرامش و صلح زمان غيبت رايج بوده باطل مي کند» که در روايت دوم آمد و نيز جملهي «مردم را به عدل دعوت مي کند» در همان روايت، و جملاتي از اين قبيل، بر اين دلالت مي کنند که آن حضرت، عدل را در بالاترين مرتبه اش اجرا مي فرمايد.
حکم عدل، حکمي است که بي ترديد، با واقع امر و حقيقت و باطن هستي، موافق است، و واقع امر، همان موافقت با فطرت الهي انسان است که خداوند عزوجل فرموده است: (فطرت الله التي فطر الناس عليها، لا تبديل لخلق الله، ذلک الدين القيم و لکن أکثر الناس لا يعلمون) [29] .
با اين بيان مختصر معني عبارات احاديث روشن مي شود که از جملهي آنهاست:
الف - «به امري غير از امر سابق قيام مي کند» در حديث اول
ب- «دين نو و تازه اي برايتان مي آورد.» در حديث چهارم
ج- «امر نو و حکم جديد» در حديث پنجم
د- «همهي، کتاب خدا را براي او تأويل مي کنند و با استدلال به آن، در برابر امام مي ايستند.» در حديث ششم
ه- «به علم خودش حکم مي کند» در روايت يازدهم
و- «به حکم خدا، حکم مي کند»در روايت پانزدهم
ز- «به سيرهي پيامبر رفتار نمي کند» در حديث چهارم از فصل دوم
روايت بيست و دوم بهترين دليل براي بياني است که ذکر شد، زيرا اين روايت گواه بر اين مطلب است که براي هيچيک از پيامبران گذشته، راه نشر علوم فطري که در سينه هايشان بود باز نشد، زيرا مردم قابليت نداشتند و شرايط مناسب نبود، اما در زمان حضرت حجت عليه السلام، چون مردم در درجات بالاي کمال فکري و عقلي هستند، آن حضرت مي تواند علوم فکري را منتشر کرده و عدل و دادي را که بر بشر آن علوم مترتب مي شود اقامه کند.
اما علت خراب شدن بعضي از مساجد به دست آن حضرت، اين است که در دين اسلام، مسجد محل عبادت خالصانه و خضوع و خشوع و در برابر خداوند و به مقتضاي فطرت انساني، زانو زدن در برابر قدرت لا يزال احدي است، بنابراين اگر مسجد از نظر شکل ساختمان و ويژگيهاي ديگرش به صورتي در آيد که از مکان چنين عبادتي خارج شود، امام عليه السلام آن را ويران مي کند و بر پايهاي که حق و شايسته ي آن است آن را مي سازد، و البته اين مطلب تنها يک احتمال است، و روايت شانزدهم، شاهد صحت آن است، و نيز ممکن است علت خراب کردن مسجد، بنا نشدن آن بر اصل تقوي باشد، چرا که طبق آيه شريفه قرآن (لمسجد أسس علي التقوي من أول يوم أحق أن تقوم فيه) [30] براي حضور مسلمانان و اقامهي نماز، شايسته تر است و يا احتمال ديگر اين است که با توجه به آيهي (ما کان للمشرکين أن يعمروا مساجد الله شاهدين علي أنفسهم بالکفر...انما يعمر مساجد الله من آمن بالله و اليوم الآخر) [31] مسجد برخلاف رضاي پروردگار به دست کفار و مشرکين ساخته و آباد شده است در حالي که چنين حقي نداشتهاند، و فقط مؤمنان به خدا بايد متصدي ساختن و آباد کردن مساجد باشند. [32] .
پي نوشته ها :
[1] اثبات الهداة، ج 3، ص 448، روايت 47.
[2] اثبات الهداة، ج 3، ص 454، روايت 76.
[3] اثبات الهداة، ج 3، ص 482، روايت 19.
[4] اثبات الهداة، ج 3، ص 560، روايت 628.
[5] اثبات الهداة، ج 3، ص 540، روايت 502.
[6] اثبات الهداة، ج 3، ص 544، روايت 529.
[7] حج: 41- کساني که وقتي به آنان در زمين قدرت داديم، نماز را به پا مي دارند و زکات را ادا مي کنند.
[8] اثبات الهداة، ج 3، ص 563، روايت 641.
[9] ملک: 30- بگو اگر آبي که مي آشاميد- فرو رود- چه خواهيد کرد؟.
[10] اثبات الهداة، ج 3، ص 568، روايت 676.
[11] اثبات الهداة، ج 3، ص 588، روايت 805.
[12] اثبات الهداة، ج 3، ص 449، روايت 51.
[13] اثبات الهداة، ج 3، ص 403، روايت 15.
[14] انعام: 164، اسراء: 15 و فاطر: 18- هيچ باربري مسوول حمل بار مشخص ديگري نيست.
[15] اثبات الهداة، ج 3، ص 455، روايت 83.
[16] اسراء: 33- آنکه مظلوم کشته شده است براي ولي او حکومت و سلطنتي قرار داديم، پس در کشتار اسراف نکند.
[17] اثبات الهداة، ج 3، ص 530، روايت 454.
[18] اثبات الهداة، ج 3، ص 532، روايت 462.
[19] اثبات الهداة، ج 3، ص 493، روايت 243.
[20] اثبات الهداة، ج 3، ص 517، روايت 374.
[21] اثبات الهداة، ج 3، ص 521، روايت 401.
[22] اثبات الهداة، ج 3، ص 523، روايت 409.
[23] اثبات الهداة، ج 3، ص 495، روايت 253.
[24] اثبات الهداة، ج 3، ص 556، روايت 598.
[25] شايد مقصود از اين افراد، همان کساني باشند که در حديث ابي فاخته از آنها ياد شده است، به اثبات الهداة، ج 3، ص 496، روايت 259 مراجعه شود.
[26] اثبات الهداة، ج 3، ص 573، روايت 712.
[27] سفينة البحار، ج 2، ص 227، مادهي علم.
[28] سفينةالبحار، ج 2، ص 214، ماده عقل.
[29] روم: 33- فطرت الهي که خداوند، مردم را بر آن آفريده و هيچ تبديلي در خلقت خدا راه ندارد، دين محکم و استوار همين است، اما بيشتر مردم از درک آن دورند.
[30] توبه: 108- مسجدي که از روز نخست بر تقوا بنا شده باشد براي حضور مسلمانان و اقامهي نماز، شايسته تر است.
[31] توبه، 17 و 18- مؤمنان را نرسد که در حالي که خود گواه کفر خويشند مساجد را آباد کنند...آباداني مساجد منحصرا از آن کساني است که به خدا و روز قيامت ايمان آورده اند.
[32] اين احتمال نيز وجود دارد که مقصود از تخريب مساجد، مساجد ملعونه باشد، اين مساجد در سفينةالبحار باب مسجد نام برده شده اند. به خصوص که در خبر عيسي بن هاشم از سالم از امام باقر عليه السلام نقل شده است که چهار تا از اين مساجد ملعونه در کوفه به شکرانهي و شاد باش کشته شدن امام حسين عليه السلام تجديد بنا شده اند. ترجمهي خصال صدوق، باب خصلتهاي چهارگانه - مترجم.